چند روز پیش روی وبلاگ یکی از دوستان مطلبی درباره حجاب قرار گرفت که به بحث داغ و پر سر و صدایی تبدیل شد. من هم قلقلکم اومد و با صرف مقادیر متنابهی وقت و توان افکار پراکنده خودم رو کنار هم گذاشتم و عزم کردم که تو وبلاگم بنویسم. راستش، خودم اولش شوکه شدم از حجم این افکار پراکنده! نتیجه این گردآوری رو در ادامه میارم که امیدوارم مورد استفاده دوستان قرار بگیره. چون حجم مطالب خیلی زیاد شد، این کار رو تو چند تا پست انجام میدم.
*****
میتوان گفت حجاب بارزترین نشانه مسلمانان در سرتاسر جهان است. در همه کشورها مسلمانان زیادی زندگی میکنند که برخی، سوای قرار داشتن در اقلیت یا اکثریت، حجاب را به عنوان یک تکلیف پذیرفته و رعایت میکنند؛ هرچند که در برخی از کشورهای غیرمسلمان به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی یا حتی وجود قوانین محدودکننده، انتخاب حجاب چندان هم ساده نیست. چرا که بانوان بعضا با برخورد همراه با تعجب، تمسخر یا تحقیر دیگران مواجه میشوند. البته برخوردهای غیرمودبانه در کشورهایی که نسبت به پدیده مهاجرت نظر خوبی ندارند یا حس ملیگرایی یا قوم گرایی شدت دارد، کم و بیش وجود دارد. در کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا، استرالیا و امثال آن که مهاجرپذیر هستند و دولت برای ایجاد حس همزیستی مسالمتآمیز شهروندان را آموزش میدهد، چنین مسائلی خیلی کمتر گزارش شده است. ضمن اینکه افراد خسارت دیده یا مورد آزار قرار گرفته میتوانند به نهادهای قانونی شکایت ببرند و از حق اعاده حیثیت برخوردارند.
اما سوال اینجاست که چرا «حجاب»؟ من در اینجا قصد توجیه، تفسیر، قبول یا رد حجاب را ندارم. اما علاقمندم عناوین مهمتری را که در به وجود آمدن حجاب، تبدیل شدن به قانون الهی در نزد مسلمانان، پذیرفته شدن در جامعه عرب و پس از آن غیرعرب (مانند سرزمین ایران) موثر میدانم ذکر کنم و بدون تعصب و جانبداری از یک عقیده خاص این موضوع را بسط دهم.
به نظر میرسد در مورد حجاب باید عوامل مختلفی را مورد کنکاش و تدقق قرار داد. بدون داشتن زمینه لازم و بدون توجه به زمینههای اجتماعی، اقلیمی، سیاسی، مذهبی، فقهی و حتی روانشناسی نمیتوان به نتیجهای رسید و هر گونه بحثی (بحث در لغت به معنای گشتن و جستجو کردن است.) سرنوشتی جز گرفتار شدن به دور باطل تعصب، تصلب، پیشداوری و کوبیدن افکار مخالف نخواهد داشت. بنابراین مطالب به صورت زیر دسته بندی شدهاند تا بتوانیم دقیقتر به موضوع نگاه کنیم.
پیشاپیش از اینکه در این نوشته چندان در قید و بند اشاره به مرجع و ماخذ نیستم، عذرخواهی میکنم. این موضوع را حمل بر بیسوادی نویسنده نگذارید (هرچند که تمامی این اطلاعات صرفا به دلیل علاقه شخصی و مطالعات موردی و مقطعی به دست آمده و نه مطالعات روشمند تحقیقی- هرچند که آرزوی قلبی و دیرینه من اینست که بتوانم روزی با فراغ بال و بدون دغدغه امور روزمره به آن بپردازم؛ آمین- و تحصیلات آکادمیک). تمامی تلاش خود را میکنم تا منابعی را برای بررسی صحت و سقم مطالب کلیدی و مهم معرفی کنم و از درج پندارها و گمانههای خود پرهیز کنم.
1. حجاب نزد اعراب جاهلی
2. حجاب در زمان پیامبر اسلام و شان نزول آن
3. حجاب تکلیفی شرعی است یا سفارش؟ (دامنه آیه حجاب تا کجاست؟)
4. حجاب در ایران
5. حجاب پس از مشروطه در ایران (دوره رضا شاه پهلوی- دوره ایران اسلامی)
6. عقاید پلورالیستی، تساهل و تسامح
7. اسلام پلورالیستی یا پلورالیسم اسلامی
*****
1. حجاب نزد اعراب جاهلی
در عربستان پیش از ظهور اسلام نمیتوان نشانه قابل ذکری از حجاب یافت. با توجه به دیدگاه تبعیضآمیز جامعه عرب (اگر بتوان نام جامعه را بر آن نهاد) به زنان و اینکه زن مانند لوازم منزل و چارپا مایملک مرد محسوب میشد، چه حاجت به حجاب؟ در نظام متوحش عرب پیش از اسلام ازدواج در میان قبایل مختلف به روشهای چند زن برای یک مرد، چند مرد برای یک زن، چند زن برای چند مرد و یک مرد برای یک زن وجود داشته است (نظام حقوق زن در اسلام، نوشته مرتضی مطهری).
نقل است که نزد مردان عرب، تعویض زنان در ازای دریافت مبلغ، کالا یا اسب و استر متداول بوده است. قبایل نیز در مناطق مشخص جغرافیایی زندگی و کوچ میکردهاند و احتمالا در حریم خود از حیث احترام به مایملک یکدیگر مشکلی نداشته یا طبق قوانین داخلی خود با مشکلات از این دست برخورد میکردهاند. قبایل مختلف نیز در مواقعی که روابط مسالمت آمیز و دوستانه داشتهاند از یکدیگر زن میگرفتهاند یا دخترانشان را به همسری به قبیله مقابل میدادند. گاهی این ازدواجها جنبه سیاسی داشت (نمونههای مشابه زیادی در زمان پیغمبر و خلفا رخ داده است که نیازی به ذکر آن نیست). عربها، در زمان جنگ نیز زنان و دختران دشمن را غنیمت تلقی میکردند. متاسفانه این رسم پس از اسلام نیز باقی ماند.
بنابراین در چنین نظامی قاعدتا نیازی به وضع قوانینی مانند حجاب به منظور پوشاندن زنان از نگاه نامحرم نبوده است و اگر هم پوششی به هر شکل استفاده داشته است، احتمالا به منظور محافظت در برابر ناملایمات اقلیم (بادهای سوزان، آفتاب، طوفان شن و …) بوده است.
2. حجاب در زمان پیامبر اسلام و شان نزول آن
طبق بررسیهای صورت گرفته و اسناد تاریخی، آیات ناظر بر حجاب (آیاتی از سورههای احزاب و نور) در حدود سالهای پنجم تا هشتم هجری و در مدینه نازل شدهاند. روایتهای گوناگونی از زبان زنان پیامبر، یاران ایشان، راویان حدیث و ائمه شیعیان نشان میدهند که پیامبر خود آیات نازل شده را تفسیر نموده و دستور به استفاده از پوششهایی مشابه مقنعه امروزی (جلباب) در کنار لباس بلند داده است، به صورتی که بدن از زیر آنها نمایان نباشد، مو و گیسوان، گردن و سینه مشخص نباشد، نشان دهنده برجستگیهای بدن نباشد و برخی جزییات دیگر.
علل مختلفی در شان نزول آیات از منابع شیعی و سنی نقل است که در مجموع میتوان نتیجه گرفت به وجود آمدن پارهای از مزاحمتها برای زنان و کنیزان در بیرون از منزل (در معابر) و در شب هنگام باعث نزول این آیه شده است. اما هر چه که باشد، در موارد مختلفی نقل شده که پیامبر با دیدن زنانی که پوشش مناسب نداشتند، روی برمیگرداند و به آنان در این باره تذکر میداد. یا وقتی با یاران خویش وارد منزل خود یا فاطمه (س) میشد، پیش از ورود مرد نامحرم، به زنان منزل رعایت حجاب را تذکر میداد.
در این باب موارد ذیل در خور توجه و تحقیق جدیست:
الف- در آیه 30 سوره نور، پیش از آیه 31 و دعوت از زنان برای پوشاندن خود، به مردان امر شده که چشمان و اندام خود را از توجه معصیتآلود به زنان نگاه دارند. در اینجا بحث در مورد اولویت رعایت حجاب بین زنان و مردان از اهمیت بسزایی برخوردار است که به نظر میرسد از آنجا که قاریان و تاویل کنندگان دین خدا همواره مرد بودهاند، نگاه جنسیتی بر تفسیر صحیح این آیات سایه انداخته باشد.
ب- در هر دو آیه 30 و 31، مخاطبان با عبارات «مومنین» و «مومنات» مورد خطاب قرار گرفتهاند، نه «مسلمین» و «مسلمات». طبق نظر متکلمین و لغتشناسان، حوزه الفاظ مومنین و مومنات محدودتر از مسلمین و مسلمات است. یعنی یک شخص میتواند مسلمان (تسلیم شده) باشد، اما مومن (ایمان آورده) نباشد. کما اینکه در قرآن نیز به همین صورت بین این دو دسته تفاوت قائل شده است (حجرات:14). بنابراین بنا بر نظر برخی، رعایت حجاب یک امر کاملا درونی و فردیست و نکته یا اعتقادیست که فرد باید بالشخصه به آن برسد، مانند راستگویی و سایر صفات اخلاقی.
پ- در روایاتی که از پیامبر اسلام در مورد برخورد با زنان بدون پوشش نقل شده است، در هیچ یک به وضع تنبیه، جریمه یا محاکمهای اشاره نشده است. صرفا پیامبر روی برگردانده (نه با حالت قهر، بلکه با این نیت که ناخواسته نظر نامناسبی به وجود نیاید) و به شخص مقابل تذکر داده که پوشش خود را کامل کند.
ت- در هیچ کجای قرآن نیز حکمی برای عدم رعایت حجاب در نظر گرفته نشده است یا امر به وضع جریمهای از سوی رسول خدا نشده است.
*****
(ادامه دارد)
mahi mehrabon
2011/09/20 at 2:09 ق.ظ.
jaleb bod dastet dard nakone dadash booooos