RSS

بایگانی ماهانه: سپتامبر 2011

SQL Server: Error 22006

امروز در حین انتقال دیتابیس ها از سرور قدیمی به سرور جدید و بازیابی و بارگذاری بانکهای اطلاعاتی و برنامه‌ها اتفاق غیرمنتظره‌ای افتاد.

بعد از نصب MS SQL Server 2000 و در زمان attach کردن دیتابیسها، زمانی که مسیر مورد نظر رو browse کردیم، SQL خطای زیر رو نمایش می‎داد:

مطمئن بودیم که فایلهای دیتابیس و همچنین فضای ذخیره سازی مشکلی ندارند. چیزهایی که ممکن بود در این جابجایی تاثیرگذار بوده باشه، آدرس سرور، اسم سرور، نام درایو محل ذخیره سازی بانکها و سطح دسترسی به فایلها بود. خب، چون مسیر دسترسی به فایلهای دیتابیس local بود، تمامی احتمالات به جز مورد آخر منتفی بود. در سطح دسترسی نیز ظاهرا مشکلی نبود، چون داشتیم به راحتی اون مسیر رو browse می کردیم و اطلاعات رو توش ویرایش و اصلاح می کردیم. اما ……………… وقتی security فولدر حاوی فایلها رو بررسی کردیم، متوجه شدیم کاربرهای System و Creator Owner بهش دسترسی ندارند. با اضافه کردن کاربر System مشکل حل شد.

می دونید چرا این مشکل به وجود اومده بود؟ وقتی که شما اطلاعات رو به عنوان نسخه پشتیبان (backup) از مدیایی مثل CD، DVD و امثال این برمیگردونید، تنظیمات security تغییر میکنه. باید مواظب باشید. ضمنا وقتی اطلاعات رو به صورت معمول (با استفاده از دستوراتcopy و paste) به نقطه دیگری میریزید، مواظب تنظیمات امنیتی فولد یا درایو پدر باشید. ممکنه این تنظیمات در حالت پیشفرض نباشند و گزینه به ارث‌رسانی‌شون هم انتخاب شده باشه. اونوقت با کپی کردن اطلاعات در این درایو یا فولدر، تنظیمات امنیتی اطلاعات شما از حالت پیشفرض خارج میشه و ممکنه در صورت عدم اطلاع یا بی‌دقتی براتون مشکل ساز بشه.

یکی از بهترین راهها برای اجتناب از تغییر ناخواسته تنظیمات security استفاده از دستور xcopy است. با xcopy می تونید ضمن حفظ دسترسی امنیتی به فایلها و فولدرهای مورد نظر، از متوقف شدن عملیات copy/paste به خاطر حجم زیاد فایلها یا اسامی طولانی اونها (که در زبان فارسی هم زیاد به وجود میاد) پیشگیری کنید. مثال مناسبی از استفاده از این دستور می تونه به این صورت باشه:

xcopy «C:\Source Folder» «\\Destination Server\Share\Folder» /X /H /E /V /Y

/X – Copies file audit settings and file ownership and ACL information.
/H – Copies hidden and system files.
/E – Copies directories and subdirectories, including empty ones.
/V – Verifies each new file.
/Y – Suppresses prompting to confirm you want to overwrite an existing destination file.

 
بیان دیدگاه

نوشته شده توسط در 2011/09/30 در ویندوز 2003-ویندوز ایکس-پی

 

حجاب (قسمت سوم)

(ادامه از پست قبلی)

6. عقاید پلورالیستی، تساهل و تسامح

از زمان مشروطه به بعد، قرائتهای جدیدی از دین مطرح شد که بیشتر شان نزول آیات، شرایط مسلمانان در زمان صدور آیات و مقتضیات زمانی را در زمان ایراد نظری خاص از پیامبر اسلام مورد توجه قرار می‌داد. به نظر می‌رسد این تمایل بیشتر از طرف تحصیلکردگان و فرنگ رفتگانی وجود داشت که با سفر یا تحصیل در اروپا علامت سوال بزرگی در مورد علل انحطاط ایران و رشد اروپا در ذهنشان به وجود آمده بود.

اینکه حاصل این سوال چه بود و تاثیرات مثبت یا منفی بر جامعه ایران و توسعه یا دستکم کاستن از شدت انحطاط داشت یا نه مبحث دیگریست (در باب علل انحطاط ایران و رشد اروپا مطالعه آثار سیدجواد طباطبایی اکیدا توصیه می‌شود). اما یکی از چالشهای این گروه که رفته رفته روشنفکر نام گرفتند تطبیق سنتها و باورهای جامعه، شریعت و فقه با طرز تفکر و نظام نوینی بود که در اروپا به شکوفایی و بالندگی رسیده بود. این تلاش برای پوشاندن لباس تجدد بر پیکر پیر و فرتوت سنت به تدریج باعث بروز تناقضات و دونگانگیهای بسیاری شد.

دین اسلام در طول 13 قرن در دست حاکمان عربی که خود نیاز به تربیت اسلامی داشتند، ترکان و مغولان و در سیر تجربیات تلخ تاریخی در ایران زمین در چنبره فقه و تفاسیر خشک و مقدس مابانه گرفتار شده بود، به تصلبی رسیده بود که محلی برای انعطاف و نرمش باقی نمی‌گذاشت. از سویی دیگر، با مطالعه در تاریخ صدر اسلام نوساناتی را در برخورد پیامبر و یاران ایشان با مخالفان مشاهده می‌کنیم، بعضی مواقع نرمش و مسامحه و بعضی مواقع تندی و تکفیر و مجازات. گروهی از محققان معتقدند این نفاوت در موضعگیری‌ها به موقعیت سیاسی و قدرت مسلمین در شرایط مختلف باز می‌گردد. به هر حال در قرن اخیر در ایران و در برخی دیگر از کشورهای اسلامی که نحله‌های روشنفکری و مترقی پیدا شدند، قرائت معتدل‌تری از اسلام متولد شد که بیشتر تکیه بر اصل برائت و تسامح دارد.

این نوع تلقی از شریعت هر روز بیش از پیش بین مردم طرفدار پیدا می‌کند و با افزایش سطح تحصیلات در جامعه و گسترش ارتباطات این روند تندی بیشتری به خود گرفته است. اما نباید از شکاف بین طرفداران این تفکر با دینداران سنتی غافل ماند. این موضوع که در کنار مشکل شکاف نسلها و تمامی پیامدهای آن، مشکلات دیگری را برای جوامع سنتی و اسلامی در حال گذار به مدرنیته به وجود آورده است، در جزییات زندگی روزمره مانند نحوه ارتباط با جامعه، حقوق زن، سهم الارث زنان، حجاب و … خود را آشکار می‌سازد.

7. اسلام پلورالیستی یا پلورالیسم اسلامی

در اینجا مجالی برای بحث در این مورد که کدام قرائت از دین صحیح است وجود ندارد. اما اگر واقع بینانه به موضوع بنگریم، باید بپذیریم که بسیاری از مشکلات در پذیرش دین و هنجارهای آن در نسل جدید به تفاوت همین دو قرائت باز می‌گردد. اینکه «تکالیف دینی تکلیف است و نباید مورد سوال همراه با تشکیک قرار گیرد» یا «یک انتخاب است و اگر بنا باشد به زور باشد، همان بهتر که نباشد» علت تمام مشکلات است.

اگر بی‌طرفانه گشتی در تاریخ اسلام بزنیم، درمی‌یابیم که هر زمان که پایه‌های حکومت و قدرت حکومت اسلامی مستحکم و از ثبات لازم برخوردار بوده، کمتر اهل مذاکره و مسامحه بوده است. و هر زمان که مصالح مسلمین (که معمولا و طبق قرائن، منظور از آن همان جان و مال است) اقتضا کرده، اغماض و تساهل و تقیه رخ نموده است. بنابراین، از دید فقه و همچنین فلسفه، تلفیق اسلام و تکثرگرایی، تساهل، تسامح و امثال آن امکانپذیر نیست و به نظر من، دیندارانی که علاقمندند هر دو طرف را توامان داشته باشند، راه را به خطا می‌روند. من قصد ندارم یک طرف را تخطئه یا رد و طرف دیگر را قبول کنم. اما معتقدم تلفیق ایندو اشتباهی فاحش است.

به نظر نویسنده، این موضوع نیز باید مورد کنکاش قرار گرفته تکلیف مشخص شود. شاید به این صورت بتوان اول مرزبندیها را مشخص کرد و به صورت دقیقتری به طرح موضوع پرداخت. در غیر اینصورت، ناچار خواهیم بود مادر چادری و مومنی را در خیابان ببینیم که دخترش هم دوست پسر دارد و هم حجاب درست و حسابی ندارد؛ یا رباخواری که هر سال با بهره پولهایش به حج می‌رود.

بعد از آن باید تمرین تحمل عقیده مخالف و احترام به عقاید دیگران را در برنامه خود قرار دهیم. ایجاد مرزبندی بین عقاید اگر قرار باشد به تکفیر دیگران منجر شود، باز هم بی‌فایده و عبث است.

جمعبندی

نسل جدید به دلیل وجود هنجارهایی که به ارث برده و وجود تابوهای مختلف- که با برچسبهای مختلف مانند ناموس، دین، وجدان، خدا و عذاب الهی از سوال کردن درباره آن و شک کردن به آن برحذر داشته شده- یدک کش تفکراتیست که دیگر یارای تحمل آن را زیر بار انبوه سوالها و شبهات ندارد. متاسفانه در سالهای اخیر نیز به این دلیل که به این مشکل بدون حب و بغض و بیطرفانه نگریسته نشده و همواره به هر سوالی برچسب سیاسی-امنیتی زده شده، فضایی برای طرح و حل نداشته است.

بنا به دلایل مختلف تاریخی و نحوه ورود ما به مدرنیته فضایی مه آلود و مبهم بر جامعه، تفکرات، هنجارها، شخصیت فردی و اجتماعی و تقریبا تمامی مناسبات ما حاکم شده است. فضایی که ویژگی بارز آن تحمل کردن و همزیستی با تناقضات مختلف است. به چند نمونه نمونه خیلی ساده از آن در ذیل اشاره می‌کنم:

  • تفکیک زن و مرد در اتوبوس و عدم تفکیک در آسانسور
  • الزام حجاب در جامعه و خانه همسایه و مغازه و … و عدم وجود آن -در حد اعلی- در میهمانیها و مجالس
  • تعلیم رسم ادب و عدم استفاده از الفاظ رکیک به فرزندانمان ولی وجوب استفاده از آن در استادیوم فوتبال و ناسزا گفتن به حکومت
  • پدر خانواده موضوعی را برای فرزندان ممنوع کرده، اما مادر مخفیانه مجوز آنرا صادر می‌کند و از فرزندان توقع احترام به پدر و مادر نیز دارد.
  • از عدم وجود امنیت در معابر و خیابان برای خواهر و مادر خودمان گله مندیم، اما خودمان مزاحم نوامیس دیگران می‌شویم.
  • از اسلام خوشمان نمی‌آید یا به آن اعتقاد نداریم، اما به حج می‌رویم.

چند نمونه از تناقضهایی که از طرف حاکمیت مشاهده می‌شود را نیز می‌توان موارد ذیل دانست:

  • وضع قانون و عدم اجرای آن
  • نقض قانون در موارد مختلف به بهانه مصلحت و امثال آن
  • تلون در سیاستها یک بار به بهانه جمهوریت و یک بار به بهانه اسلامیت (اجتماع نقیضین در نظام سیاسی ایران به زعم نویسنده)

شاید موارد فوق خیلی ساده یا بی‌ارتباط به نظر برسند. اما باور کنید یا نه، اینها نشاندهنده وضعیت جامعه ما از بالاترین تا پایین‌ترین سطح است. یاد گرفته‌ایم که سوای اعتقاد قلبیمان، تایید و نظر مساعد اطرافیانمان را جلب کنیم، همه را راضی نگه داریم و همرنگ جماعت باشیم.  شاید روزی یک تحقیق در حوزه روانشناسی اجتماعی بتواند ابعاد گسترده این بیماری سرطانگونه را کشف و برای درمان آن چاره‌ای بیندیشد.

با افزایش سطح آگاهی در جامعه و میان نسل جوان درباره سایر مکاتب و روند توسعه در غرب، گسترش ارتباطات و آشنایی با فرهنگ و جهان بینی‌های مختلف، دوره پذیرش دربست تفکرات نسل پیش و اطاعت بی چون و چرا از آموزه‌های پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ به سر آمده است. این دوره دیگر دوره‌ای نیست که بتوان با تکلیف و امر و نهی و بدون ارائه دلیل منطقی و اقناع شنونده، حرف را به کرسی نشاند.

در این طوفان سهمگین سنت و مدرنیته (بماند که هیچیک در ایران به درستی شناخته نشد. نه سنتها به درستی و با تمامی ظرفیت خود شکوفا شدند و مورد استفاده قرار گرفتند و نه مدرنیته تعریف درست و دقیقی پیدا کرد. مدرنیته عموما از حد ظاهر و پیشرفت در تکنولوژی و راهسازی و کارخانه و کشف حجاب و اتول و تلفن و «انرژی هسته‌ای، حق مسلم ماست»  فراتر نرفت.) ما مانده‌ایم و افراط و تفریطی که خودمان هم در آن نقش -بخوانیم تقصیر–  داریم. کار به جایی می‌رسد که هر گروهی خود را بر مدار حق و حقیقت می‌بیند و برای بقیه شعار مرده بار سر می‌دهد.

حجاب نیز از این قضیه مستثنی نیست. افراد باحجاب بی‌حجابها یا بدحجابها را می‌رنجانند. بی‌حجابها، باحجابها را و …. به همه دلایلی که ذکر آنها رفت، وجود یک جامعه مردسالار را نیز به یکی از علل بزرگ مشکلات زنان در جامعه اضافه کنید. فقط کافیست یک لحظه احترامی را که برای بانوان راننده در حین رانندگی قائل هستیم، در ذهن بیاوریم تا به ابعاد آن پی ببریم.

همانطور که بررسی‌های کلی و فهرستوار بالا نشان می‌دهد، این مشکل ناشی از یک دلیل و دو دلیل و زاییده یک سال و دو سال و ده سال نیست. ایران زمین، به خصوص پس از ورود اعراب، هرگز دارای سیستم حکومتی مناسب و متکی به ساختارهایی که پیش از اسلام داشت نشد. حکومتهای عمدتا تئوکراتیک که به دلیل نگاه کوتاه مدت به کشورداری و پیش بینی عدم ثبات برای خود، راهی جز چپاول و غارت در پیش نمی‌گرفتند، جامعه را عملا به حال خود رها می‌کردند. مردم نیز جز تحمل مشکلات و مدارا با وضعیت موجود (چون متولی حقیقی وجود نداشت) راه دیگری نداشتند. و این باعث شد ما بیاموزیم که فقط ایراد بگیریم و چون اینگونه در ذهن و فرهنگ ما نهادینه شده که مرجعی برای طرح مشکلات، ایرادات و سوالات وجود ندارد، فقط یکدیگر را تخطئه، تحبیب یا تکفیر می‌کنیم.

اما من دورنمای تغییرات را مثبت می‌بینم. وقتی می‌بینم در وبلاگها و سایتهای مختلف تحمل تفکر مخالف، همزیستی مسالمت‌آمیز، ریشه‌یابی مشکلات جامعه، کنایه زدن به میزان مطالعه ایرانیان و واقع بینی به جای دیدن همه چیز با عینک یکرنگ دین، بی‌دینی یا هر چیز دیگر مطرح می‌شود، خدا را شکر می‌کنم و نوری از امید در برابرم می‌بینم و چیزی در دلم گواهی می‌دهد که ایرانیان تغییر بعدی را از خودشان شروع خواهند کرد و تحول بعدی تحولی مثبت و میمون همراه با بینش، آگاهی و انتخاب آگاهانه خواهد بود.

*****

 
بیان دیدگاه

نوشته شده توسط در 2011/09/19 در متفرقه

 

حجاب (قسمت دوم)

(ادامه از پست قبلی)

3. حجاب تکلیفی شرعی است یا سفارش؟ (دامنه آیه حجاب تا کجاست؟)

در مورد اینکه رعایت پوشش یک حکم شرعی است که پیامبر خدا یا حاکم شرع باید مراقب اجرا و عدم تخلف باشد یا اینکه توصیه و «معروف»ی است که مانند بسیاری دیگر از معروفهای قید شده در قرآن به رعایت آن سفارش شده است (راستگویی، گفتار نیک، نیکی به پدر و مادر و …) جای سخن بسیار است. چند مورد را در این باب در قسمت 2 مورد اشاره قرار دادم. نظر نویسنده متمایل به قرائت دوم از حجاب است. یعنی اجباری در آن نیست. این نظر مورد قبول و تاکید موکد آیت اله طالقانی نیز بود. برای مطالعه نظر ایشان می‌توانید به این نشانی رجوع کنید.

از طرفی برخی از محققان اهل سنت بر این عقیده‌اند که این آیات ناظر به افرادی خاص (زنان پیامبر، تمیز کنیزان از زنان مسلمانان) یا برای زمانی خاص بوده و در زمان کنونی کاربردی ندارد. شاید بتوان اینکه منظور این آیات افراد خاصی بوده یا خیر را با کنکاش در تاریخ مشخص نمود. اما تعمیم زمانی احکام قرآنی (به خصوص احکام اجتماعی آن) موضوع یک بحث کلی است که در تمامی ادوار از صدر اسلام تا کنون، مورد اختلاف بسیاری از دانشمندان و اسلام شناسان بوده است. اما همواره به دلیل وجود سانسور و سرکوب، تفکراتی که بر ابدی بودن احکام تاکید داشته‌اند مخالفان و منتقدان خود را سرکوب نموده‌اند. یکی از طرفداران دانه درشت محدودیت زمانی احکام قرآنی عبدالکریم سروش است که آرای ایشان را در این باره می‌توانید در آثار خودشان مطالعه کنید. متفکران بزرگ دیگری نیز از کشورهای اسلامی دیگر مانند مراکش، مصر و لبنان تفکرات مشابهی داشته و دارند که متاسفانه به دلیل هجمه وسیع گروه مخالف معمولا در انزوا به سر برده‌اند.

4. حجاب در ایران

تحقیقات نشان می‌دهد که مردمان ایران زمین از دیرباز از لباس پوشیده استفاده می‌کرده‌اند؛ هم مردان و هم زنان. این موضوع نشات گرفته از مواردی است که از منظر عوامل طبیعی و اقلیمی می‌توان به صورت ذیل خلاصه نمود:

الف- آب و هوا: ایران سرزمینی خشک و نیمه‌خشک است که زندگی در آن از جهاتی مشکلاتی را به همراه دارد. مصون ماندن از اشعه خورشید، حشرات گزنده و گرد و خاک در کنار خشکی هوا در زمستان و تابستان در بیشتر نقاط کشور اقتضا کننده انتخاب پوششی بوده است که بیشتر نقاط بدن را در بر بگیرد. جهت کاهش اثر نور آفتاب نیز دستار، کلاه یا روسری نیز توسط مردان و زنان مورد استفاده قرار می‌گرفته است. اما گیسوان زنان در غالب مناطق کشور نمایان و معمولا بافته شده بوده است. نمونه اینگونه پوشش را هنوز هم در بیشتر نقاط روستایی و عشایری می‌توان به وضوح دید. پوشش سنتی ایرانیان در طول دوران پس از اسلام دستخوش تغییر چندانی نشده است.

ب- پراکندگی جمعیتی و کلونی‌های پراکنده: به دلیل طبیعت نیمه بیابانی و محدودیت منابع آب، اجتماعات و شهرنشینی در مناطقی که به آب شیرین دسترسی داشته‌اند (غالبا در کوهپایه‌ها و چشمه‌سارها و تنها رودخانه حوزه آبریز داخلی ایران: زاینده رود) شکل گرفته است. در این مناطق زندگی و کسب و کار رونق گرفته و به دلیل وجود فواصل جغرافیایی نسبتا زیاد با شهرها و آبادیهای بزرگ دیگر به یک نوع خودکفایی رسیده و حداقل ارتباط را با آبادیهای اطراف داشته است. همین نقاط شهری و آبادیها معمولا مورد تاخت و تاز اقوام کوچ‌نشین یا کوهنشین قرار می‌گرفتند. با این وضع، دور از ذهن نیست که به منظور حفظ زنان و دختران از گزند سارقان و یاغیان یا حتی سرکردگان حکومتی (که در ادوار زیادی از تاریخ این سرزمین کاری جز ظلم و ستم و باجخواهی نداشته‌اند) آنان را در اندرونی پنهان کرده یا برای رفت و آمد در انظار از حجاب استفاده کرده باشند.

5. حجاب پس از مشروطه در ایران (دوره رضا شاه پهلوی- دوره ایران اسلامی)

با ورود اسلام به ایران، قوانین شریعت نیز کمی نوع پوشش زنان ایرانی را محدودتر کرد. متاسفانه این موضوع به مرور و به دلایل متعدد تاریخی و تولد قرائتهای سختگیرتر دینی، راه به افراط نیز برد و کار را حتی به پوشاندن صورت نیز کشاند. لازم به توضیح نیست که بخشهایی از حجاب ایده‌آلی که حتی در زمانه ما تبلیغ می‌شود، بسیار سختگیرانه‌تر از پوششی است که پیامبر اسلام و نص صریح قرآن به آن اشاره کرده‌اند، چه در سیرت و چه در صورت. و متاسفانه هر چه قدر که سختگیریها بر ظاهر و صورت حجاب بیشتر شده، از باطن و سیرت آن برداشته شده و در واقع به صورت امروزی آن افراد مصداق آیه «فی قلوبهم مرض» را مهار نمی‌کند. آمار موجود در ناهنجاریهای جنسی، عدم توانایی در ایجاد ارتباط اجتماعی معمول با جنس مخالف، ارتکاب جرائم جنسی، جستجوی محتوای جنسی و پورنوگرافیک در اینترنت توسط ایرانیان، آمار زنای با محارم و غیره گواه این امر است.

در مجموع، حجاب پیش از ورود اسلام به ایران بین ایرانیان رایج بود و با ورود اسلام کمی تصحیح شد. اما هیچگاه به دلیل بی‌حجابی و امثال آن کسی مجازات نشد تا قرن بیستم و زمان ما. نه کسی به زور روسری به سر کرد و نه به زور روسری از سر برداشت. در بسیاری از مناطق نیز همان پوشش سنتی حفظ شد و خلل و تغییری پیدا نکرد.

از زمان مشروطه و به وجود آمدن نهضتهای روشنفکری در ایران، برخی از گروهها و افراد از فرنگ برگشته، باغرض یا بی‌غرض، با دلیل موجه و با پشتوانه فکری یا بدون آن و از روی ظاهربینی، می‌پنداشتند که یکی از موانع عقب افتادگی ایران زمین مذهب و در راس آن حجاب است. البته این گروه جز در میان قشر معدودی از جمعیت شهرنشین و عمدتا در پایتخت، از پشتوانه فکری و مردمی قابل توجهی برخوردار نبودند. در زمان رضا شاه پهلوی و به پشتوانه یک تفکر غیرمنطقی که شاید بتوان گفت نیروی رهاشده شکست مشروطه خواهی سالهای پیش بود، سعی در کشف حجاب و زدودن این لکه ننگ (؟) از دامان ایران و ایرانی شد. وچه تلاش بی‌نتیجه و عبثی! معلوم نیست با چه استدلال و منطقی این تصمیم گرفته شد. اما هر چه که بود، شش سالی بیش دوام نیاورد و با سقوط رضا شاه برای همیشه فراموش شد.

در این دوران، منع حجاب همان خشم و تنفری را نسبت به حاکمان در جامعه ایجاد کرد که اجبار به آن.

*****

(ادامه دارد)

 
2 دیدگاه

نوشته شده توسط در 2011/09/18 در متفرقه

 

حجاب

چند روز پیش روی وبلاگ یکی از دوستان مطلبی درباره حجاب قرار گرفت که به بحث داغ و پر سر و صدایی تبدیل شد. من هم قلقلکم اومد و با صرف مقادیر متنابهی وقت و توان افکار پراکنده خودم رو کنار هم گذاشتم و عزم کردم که تو وبلاگم بنویسم. راستش، خودم اولش شوکه شدم از حجم این افکار پراکنده! نتیجه این گردآوری رو در ادامه میارم که امیدوارم مورد استفاده دوستان قرار بگیره. چون حجم مطالب خیلی زیاد شد، این کار رو تو چند تا پست انجام میدم.

*****

می‌توان گفت حجاب بارزترین نشانه مسلمانان در سرتاسر جهان است. در همه کشورها مسلمانان زیادی زندگی می‌کنند که برخی، سوای قرار داشتن در اقلیت یا اکثریت، حجاب را به عنوان یک تکلیف پذیرفته و رعایت می‌کنند؛ هرچند که در برخی از کشورهای غیرمسلمان به دلیل وجود تفاوتهای فرهنگی یا حتی وجود قوانین محدودکننده، انتخاب حجاب چندان هم ساده نیست. چرا که بانوان بعضا با برخورد همراه با تعجب، تمسخر یا تحقیر دیگران مواجه می‌شوند. البته برخوردهای غیرمودبانه در کشورهایی که نسبت به پدیده مهاجرت نظر خوبی ندارند یا حس ملی‌گرایی یا قوم گرایی شدت دارد، کم و بیش وجود دارد. در کشورهایی نظیر آمریکا، کانادا، استرالیا و امثال آن که مهاجرپذیر هستند و دولت برای ایجاد حس همزیستی مسالمت‌آمیز شهروندان را آموزش می‌دهد، چنین مسائلی خیلی کمتر گزارش شده است. ضمن اینکه افراد خسارت دیده یا مورد آزار قرار گرفته می‌توانند به نهادهای قانونی شکایت ببرند و از حق اعاده حیثیت برخوردارند.

اما سوال اینجاست که چرا «حجاب»؟ من در اینجا قصد توجیه، تفسیر، قبول یا رد حجاب را ندارم. اما علاقمندم عناوین مهمتری را که در به وجود آمدن حجاب، تبدیل شدن به قانون الهی در نزد مسلمانان، پذیرفته شدن در جامعه عرب و پس از آن غیرعرب (مانند سرزمین ایران) موثر می‌دانم ذکر کنم و بدون تعصب و جانبداری از یک عقیده خاص این موضوع را بسط دهم.

به نظر می‌رسد در مورد حجاب باید عوامل مختلفی را مورد کنکاش و تدقق قرار داد. بدون داشتن زمینه لازم و بدون توجه به زمینه‌های اجتماعی، اقلیمی، سیاسی، مذهبی، فقهی و حتی روانشناسی نمی‌توان به نتیجه‌ای رسید و هر گونه بحثی (بحث در لغت به معنای گشتن و جستجو کردن است.) سرنوشتی جز گرفتار شدن به دور باطل تعصب، تصلب، پیشداوری و کوبیدن افکار مخالف نخواهد داشت. بنابراین مطالب به صورت زیر دسته بندی شده‌اند تا بتوانیم دقیقتر به موضوع نگاه کنیم.

پیشاپیش از اینکه در این نوشته چندان در قید و بند اشاره به مرجع و ماخذ نیستم، عذرخواهی می‌کنم. این موضوع را حمل بر بی‌سوادی نویسنده نگذارید (هرچند که تمامی این اطلاعات صرفا به دلیل علاقه شخصی و مطالعات موردی و مقطعی به دست آمده و نه مطالعات روشمند تحقیقی- هرچند که آرزوی قلبی و دیرینه من اینست که بتوانم روزی با فراغ بال و بدون دغدغه امور روزمره به آن بپردازم؛ آمین-  و تحصیلات آکادمیک). تمامی تلاش خود را می‌کنم تا منابعی را برای بررسی صحت و سقم مطالب کلیدی و مهم معرفی کنم و از درج پندارها و گمانه‌های خود پرهیز کنم.

1. حجاب نزد اعراب جاهلی

2. حجاب در زمان پیامبر اسلام و شان نزول آن

3. حجاب تکلیفی شرعی است یا سفارش؟ (دامنه آیه حجاب تا کجاست؟)

4. حجاب در ایران

5. حجاب پس از مشروطه در ایران (دوره رضا شاه پهلوی- دوره ایران اسلامی)

6. عقاید پلورالیستی، تساهل و تسامح

7. اسلام پلورالیستی یا پلورالیسم اسلامی

*****

1. حجاب نزد اعراب جاهلی

در عربستان پیش از ظهور اسلام نمی‌توان نشانه قابل ذکری از حجاب یافت. با توجه به دیدگاه تبعیض‌آمیز جامعه عرب (اگر بتوان نام جامعه را بر آن نهاد) به زنان و اینکه زن مانند لوازم منزل و چارپا مایملک مرد محسوب می‌شد، چه حاجت به حجاب؟ در نظام متوحش عرب پیش از اسلام ازدواج در میان قبایل مختلف به روشهای چند زن برای یک مرد، چند مرد برای یک زن، چند زن برای چند مرد و یک مرد برای یک زن وجود داشته است (نظام حقوق زن در اسلام، نوشته مرتضی مطهری).

نقل است که نزد مردان عرب، تعویض زنان در ازای دریافت مبلغ، کالا یا اسب و استر متداول بوده است. قبایل نیز در مناطق مشخص جغرافیایی زندگی و کوچ می‌کرده‌اند و احتمالا در حریم خود از حیث احترام به مایملک یکدیگر مشکلی نداشته یا طبق قوانین داخلی خود با مشکلات از این دست برخورد می‌کرده‌اند. قبایل مختلف نیز در مواقعی که روابط مسالمت آمیز و دوستانه داشته‌اند از یکدیگر زن می‌گرفته‌اند یا دخترانشان را به همسری به قبیله مقابل می‌دادند. گاهی این ازدواجها جنبه سیاسی داشت (نمونه‌های مشابه زیادی در زمان پیغمبر و خلفا رخ داده است که نیازی به ذکر آن نیست). عربها، در زمان جنگ نیز زنان و دختران دشمن را غنیمت تلقی می‌کردند. متاسفانه این رسم پس از اسلام نیز باقی ماند.

بنابراین در چنین نظامی قاعدتا نیازی به وضع قوانینی مانند حجاب به منظور پوشاندن زنان از نگاه نامحرم نبوده است و اگر هم پوششی به هر شکل استفاده داشته است، احتمالا به منظور محافظت در برابر ناملایمات اقلیم (بادهای سوزان، آفتاب، طوفان شن و …) بوده است.

2. حجاب در زمان پیامبر اسلام و شان نزول آن

طبق بررسی‌های صورت گرفته و اسناد تاریخی، آیات ناظر بر حجاب (آیاتی از سوره‌های احزاب و نور) در حدود سالهای پنجم تا هشتم هجری و در مدینه نازل شده‌اند. روایتهای گوناگونی از زبان زنان پیامبر، یاران ایشان، راویان حدیث و ائمه شیعیان نشان می‌دهند که پیامبر خود آیات نازل شده را تفسیر نموده و دستور به استفاده از پوششهایی مشابه مقنعه امروزی (جلباب) در کنار لباس بلند داده است، به صورتی که بدن از زیر آنها نمایان نباشد، مو و گیسوان، گردن و سینه مشخص نباشد، نشان دهنده برجستگی‌های بدن نباشد و برخی جزییات دیگر.

علل مختلفی در شان نزول آیات از منابع شیعی و سنی نقل است که در مجموع می‌توان نتیجه گرفت به وجود آمدن پاره‌ای از مزاحمتها برای زنان و کنیزان در بیرون از منزل (در معابر) و در شب هنگام باعث نزول این آیه شده است. اما هر چه که باشد، در موارد مختلفی نقل شده که پیامبر با دیدن زنانی که پوشش مناسب نداشتند، روی برمی‌گرداند و به آنان در این باره تذکر می‌داد. یا وقتی با یاران خویش وارد منزل خود یا فاطمه (س) میشد، پیش از ورود مرد نامحرم، به زنان منزل رعایت حجاب را تذکر می‌داد.

در این باب موارد ذیل در خور توجه و تحقیق جدیست:

الف- در آیه 30 سوره نور، پیش از آیه 31 و دعوت از زنان برای پوشاندن خود، به مردان امر شده که چشمان و اندام خود را از توجه معصیت‌آلود به زنان نگاه دارند. در اینجا بحث در مورد اولویت رعایت حجاب بین زنان و مردان از اهمیت بسزایی برخوردار است که به نظر می‌رسد از آنجا که قاریان و تاویل کنندگان دین خدا همواره مرد بوده‌اند، نگاه جنسیتی بر تفسیر صحیح این آیات سایه انداخته باشد.

ب- در هر دو آیه 30 و 31، مخاطبان با عبارات «مومنین» و «مومنات» مورد خطاب قرار گرفته‌اند، نه «مسلمین» و «مسلمات». طبق نظر متکلمین و لغت‌شناسان، حوزه الفاظ مومنین و مومنات محدودتر از مسلمین و مسلمات است. یعنی یک شخص می‌تواند مسلمان (تسلیم شده) باشد، اما مومن (ایمان آورده) نباشد. کما اینکه در قرآن نیز به همین صورت بین این دو دسته تفاوت قائل شده است (حجرات:14). بنابراین بنا بر نظر برخی، رعایت حجاب یک امر کاملا درونی و فردیست و نکته یا اعتقادیست که فرد باید بالشخصه به آن برسد، مانند راستگویی و سایر صفات اخلاقی.

پ- در روایاتی که از پیامبر اسلام در مورد برخورد با زنان بدون پوشش نقل شده است، در هیچ یک به وضع تنبیه، جریمه یا محاکمه‌ای اشاره نشده است. صرفا پیامبر روی برگردانده (نه با حالت قهر، بلکه با این نیت که ناخواسته نظر نامناسبی به وجود نیاید) و به شخص مقابل تذکر داده که پوشش خود را کامل کند.

ت- در هیچ کجای قرآن نیز حکمی برای عدم رعایت حجاب در نظر گرفته نشده است یا امر به وضع جریمه‌ای از سوی رسول خدا نشده است.

*****

 (ادامه دارد)

 
2 دیدگاه

نوشته شده توسط در 2011/09/18 در متفرقه

 

مردان سرافراز سرزمین ما

مقاله کوتاهی رو می خوندم در مورد آقای رحیم ایروانی، موسس و بنیانگذار گروه کفش ملی. ایشون با فکر دوراندیش و عزم و اراده‌ای که داشتن، قطعا جزو مفاخر معاصر ایران زمین محسوب می شن. ای کاش باز هم در این کشور شرایطی به وجود بیاد که چنین افرادی بتونن کسب و کاری راه بندازن و چرخ اقتصاد رو با تولید و نه با پول نفت و دلالی و خیلی راههای دیگه که می‌شناسیم بچرخونن. مطلب مذکور رو می‌تونید اینجا بخونید.

نکته جالب توجه اینه که شرایط سیاسی و اقتصادی کشور در آن زمان اجازه می‌داد یک کارآفرین یک بنگاه اقتصادی راه اندازی کنه و چندین دهه اون رو توسعه بده. البته در کنار عوامل فوق، مدیریت صحیح و تدبیر هم لازمه. اما قابل انکار نیست که بستر مناسب در زمان ایشون وجود داشته. چیزی که الآن خیلیها حسرتش رو در سینه دارن. کسایی رو می شناسم که در دهه اخیر شاید ده ایده کارآفرینی رو تدوین کردن و برای عملیاتی کردنش تلاش کردن. اما چه سود؟ معمولا یا قوانین آنچنان دست و پا گیر و ناکارآمد بودن که اشخاص مذکور عطای کارآفرینی رو به لقایش بخشیدند یا با لابی‌هایی برخورد کردند که دوست نداشتن کسب و کار اینها شکل بگیره یا مطالبه سهم می‌کردند.

نکته جالب دیگر اینکه، با وقوع انقلاب اسلامی و با به وجود آمدن فضای ضدسرمایه داری ناشی از آموزه‌های انقلابی چپ و کمونیسم (!!!) به این افراد تهمت خیانت، جاسوسی و فساد زده شد و این افراد به واقع خدمتگزار راهی نداشتند جز جلای وطن.

امیدوارم که مجددا یک روزی چنین افرادی مجالی برای رشد و بالندگی در ایران پیدا کنند.

 
3 دیدگاه

نوشته شده توسط در 2011/09/11 در مدیریت